روی آب ایستاد بدن سردش...
چهارشنبه 91/1/9کشتی ها را باد تکان می داد
کودک داشت غرق می شد
وقتی تو را نجات داد
خودش هم آمد بالا
روی آب ایستاد بدن سردش...
آنقدر که به دنبال تو
تمرین کرده بود
افتادن از عرشه ی کشتی را
وسط قایق های کاغذی حوض
...
نظر
یک روز کنار خیابان بابا خراب شد کنار جوی آب...
سه شنبه 91/1/1
صبحانه ی بابا با من فرق می کند
بابا دود میکند
و بعد راه می افتد
بابا ماشین است؟
...